به نام خدا
وقتی کسی هست، که تمام ِ شعر های شاعر
ِ محبوبت را، یکجا به تو می بخشد.. وقتی کسی هست که توی همه ی این کتابها، آن
وسطهایش حتی، برایت می نویسد، که وقتی از فرودگاه برمیگردی، بنشینی توی ترافیک همه
شان را بخوانی.. وقتی اصلا کسی هست که می شود سر ِ
داشتن ِ همه ی کتاب های سید علی
صالحی، با او شرط بست و شرط را بُرد، یعنی می شود خوشبخت بود.. می شود
"دوست"ی داشت که همه ی خوشبختی را یک جا، توی یک کتاب فروشی، بدهد دستت
و بخندد و از خنده اش، آرام شوی.. :) هادی، همه ی اینها را، ظهر ِ یک روز ِ خوب ِ مرداد، به من بخشید :)
پی نوشت؛ عکس، خودم، امروز صبح، توی اتاقم..
No comments:
Post a Comment