به نام خدا
می پرسد "ازدواج کردی؟"، بی مکث "آره" می گوید. "تو عقدی؟" اینرا با لبخند می گوید و با لبخند سرش را تکان می دهد.
+نمیفهمم چرا اینجوری آروم شدم.. نمیدونم بخاطر حرف زدنه، بخاطر ِ اون اتفاقه، بخاطر ِ گریه هامه.. نمیدونم.. نمیفهمم.. فقط میدونم دیگه از چیزی نمیترسم. من به چیزی که میخواستم رسیدم. هم جسمی هم روحی. دیگه فرقی نمی کنه بعدش چی میشه..
-تو در درونت الان ازدواج کردی.. ما بهش میگیم ازدواج درونی. همینه که اینجوری آرومت کرده. همینه که دلگرمت کرده. حتی به قول خودت اگه رسیدنی در کار نباشه، تو به چیزی که میخواستی رسیدی. چقدر امروز دارم انرژی میگیرم ازت که اینقدر خوب و شادی. کاش زودتر کنارت واستاده بودم و بهت میگفتم اون اس ام اس رو بزنی. چقدر خوبه که خوبی..
تا خانه را آرام رانندگی می کنم. یک اس ام اس میزنم و یک خنده، جواب میگیرم و خوبی اش اینست که می شود این صحنه ی فیلم را هزار بار ِ دیگر نگاه کرد و دستها را همانطور گره خورده در هم، زیر چانه گذاشت و نفس کشید..
می پرسد "ازدواج کردی؟"، بی مکث "آره" می گوید. "تو عقدی؟" اینرا با لبخند می گوید و با لبخند سرش را تکان می دهد.
+نمیفهمم چرا اینجوری آروم شدم.. نمیدونم بخاطر حرف زدنه، بخاطر ِ اون اتفاقه، بخاطر ِ گریه هامه.. نمیدونم.. نمیفهمم.. فقط میدونم دیگه از چیزی نمیترسم. من به چیزی که میخواستم رسیدم. هم جسمی هم روحی. دیگه فرقی نمی کنه بعدش چی میشه..
-تو در درونت الان ازدواج کردی.. ما بهش میگیم ازدواج درونی. همینه که اینجوری آرومت کرده. همینه که دلگرمت کرده. حتی به قول خودت اگه رسیدنی در کار نباشه، تو به چیزی که میخواستی رسیدی. چقدر امروز دارم انرژی میگیرم ازت که اینقدر خوب و شادی. کاش زودتر کنارت واستاده بودم و بهت میگفتم اون اس ام اس رو بزنی. چقدر خوبه که خوبی..
تا خانه را آرام رانندگی می کنم. یک اس ام اس میزنم و یک خنده، جواب میگیرم و خوبی اش اینست که می شود این صحنه ی فیلم را هزار بار ِ دیگر نگاه کرد و دستها را همانطور گره خورده در هم، زیر چانه گذاشت و نفس کشید..
No comments:
Post a Comment