Monday, July 30, 2012

هشت مُرداد نود و یک

به نام خدا

دلم میخواست همین حالا، به او مسیج بزنم و بگویم "مرسی واسه امشب و کیک و بازی و خیلی چیزای دیگه.."
سکوت می کنم و خاطرات ِ امشب را، حبس توی دلم.

No comments:

Post a Comment